شرط مروت و جوانمردی

چنان شنودم که مردی سحرگاه به تاریکی از خانه بیرون آمد، تا به گرمابه رود. در این راه دوستی را از آن خویش بدید. گفت:« با من بیا تا با هم به گرمابه برویم.»

دوست گفت:« تا به در گرمابه با تو همراهی کنم، لیکن در گرمابه نتوانم آمد که کاری دارم. تا به نزدیک گرمابه با وی برفت، به سر دوراهی رسیدند و این دوست پیش از آنکه دوست را خبر دهد بازگشت و به راهی دیگر رفت. اتفاقا دزدی از پس این مرد می آمد، تا برای دزدی به گرمابه رود.

از قضا این مرد بازنگریست، دزد را دید و هنوز تاریک بود، پنداشت که آن دوست اوست. صد دینار در آستین داشت، بر دستارچه بسته، از آستین بیرون کرد و بدان دزد داد و گفت: ای برادر، این امانت است بگیر تا من از گرمابه برآیم به من باز دهی.

دزد زر از وی بگرفت و هم آنجا نشست، تا وی از گرمابه برآمد، هوا روشن شده بود، جامه پوشید و به راه خود برفت.

دزد او را خواند و گفت: ای جوانمرد، زر خویش باز ستان و پس برو که امروز من از شغل خویش بازماندم از جهت امانت تو!

مرد گفت: این امانت چیست؟ و تو که هستی؟

دزد گفت: من مردی سارقم و تو این زر به من دادی تا از گرمابه برآیی.

مرد گفت: اگر به شغل خویش بودمی، و این هزار دینار بودی اندیشیدمی از تو، و یک جو باز ندادمی، ولیکن تو به امانت به من سپردی، و در جوانمردی نباشد که تو به امانت به من آمدی،اگر من بر تو ناجوانمردی کردمی، شرط مروت نبودی.



علامت تعجب پاریسی ها

رابیندر آنات تاگور، شاعر هندی، در پاریس روزی با رومن رولان، نویسنده فرانسوی، در شهر گردش می کرد. در اثنای گردش از کنار برج ایفل گذشتند. رولان نظر او را درباره برج سوال کرده بود،تاگور گفته بود: این برج علامت تعجبی است که پاریسی ها در برابر مردم دنیا قرار داده اند تا به خودشان احسنت بگویند.

دو نفر بودند همراه...

کاروانی از مردمان کاشان به حاکم شکایت بردند که دو راهزن کاروان صد نفری ما را غارت کردند! 

حاکم با تعجب پرسید: چگونه صد تن با دو تن برنیامده اند؟ 

یکی از آنان در پاسخ گفت:« آنها دو نفر بودند همراه و ما صد نفر بودیم تنها!»

سوغات آیینه

یوسف مصری را دوستی از سفر رسید، گفت: جهت من چه ارمغان آوردی؟  

گفت: از تو خوب تر هیچ نیست، آیینه آورده ام تا هر لحظه روی خود را در وی ببینی!

الهی

آنگاه که خورشید در تاریکی نگاه آسمان فرو می رود و ماه فانوس به دست بر تخت تنهایی خود تکیه می زند و آن هنگام که افسانه های خفته در دل گیتی بر بستر خاموش کهکشان ظلمانی زنده می شود و آن دم که فریادهای وحشیانه ارواح فسرده بر پیکر سرد و بی روح تاریخ نقش می بندد، این حضور سبز توست که آرام بخش روح خسته من است. ای پروردگار زیبایی ها، ای شکوه هرچه بودن و خواستن، مرا دریاب و وجود حقیر مرا در حضور پرفیض و برکت خود ناپدید کن. باشد که در پرتو عظمت و کرامت خدایی تو از هرچه خواستن است رها شوم. در خود غرقم کن پیش از آنکه مرداب آلوده گناه مرا در خود غرق کند و قبل از آنکه تاریکی و ظلمات، نور وجود تو را از من بگیرد و قبل از آنکه فراموش کنم که در دریای وجود توام، مرا از اندیشه بودنت محرومم نکن..                                        

عطیه خلیفه به بهلول

روزی هارون الرشید مبلغی به بهلول داد تا آنرا در میان فقرا و نیازمندان تقسیم نماید. بهلول پول را گرفت و پس از چندی به خود خلیفه بازگرداند.

هارون از علت آن سوال نمود. بهلول جواب داد: من هرچه فکر کردم از خود خلیفه محتاج تر و فقیرتر کسی را نیافتم. این بود که پول را به خود تو پس دادم، چون می بینم مأمورین و گماشتگان تو در دکان ها ایستاده و به زور، مالیات و باج و خراج از مردم می گیرند و در خزانه تو می ریزند. از این جهت دیدم احتیاج تو از همه بیشتر است، برای همین پول را به خودت بازگرداندم!

سخن ضد و نقیض

سه نفر به مغازه کفاشی رفته و سه جفت کفش برداشتند. 

اولی گفت:  به پایم گشاد است. 

کفاش گفت: چند روزی که بپوشی خودش را جمع می کند. 

دومی گفت: این کفش برای پایم تنگ است. 

کفاش گفت: چند روزی با آن راه رفتی گشاد می شود. 

سومی گفت:فعلا به اندازه پایم است تا یعد ببینم چه می شود. 

کفاش گفت:خاطر جمع باشید به همین اندازه خواهد ماند.

اس ام اس های قشنگ

باد می وزد

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت

و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

خوب گوش کردن را یاد بگیریم

گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه . . .

 

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد

ولی راه به جائی نخواهد برد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

( وین دایر )

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

اگر در کاری موفق شوی ، دوستان دروغین و دشمنان واقعی

بدست خواهی آورد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

قلب شکستن هنر انسان هاست ، گر شکستی قلبی

فردا میشکند دگری قلب تو را  . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

.

زندگی کتابی است پر ماجرا ، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

.

جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

یک دوست وفادار تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست

که اگر پیدا کردی قدرش را بدان . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ، همیشه داشتنی ها خواستنی نیست . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *    

به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، چراکه چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

کسی که به فکر درست کردن آینده خودش نیست ، نمیتونه آینده کسی باشه . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

آدمی ساخته افکار خویش است ، فردا همان خواهد شد که آنروز به آن می اندیشد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار

شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم

به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد

صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

توی دنیا دو نفر باش یکی واسه خودت و یکی برای دیگری

واسه خودت زندگی کن و برای دیگری زندگی باش . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت

بازم بهش فرصت جبران را بده . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست

و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

برای روز های بارانی سایه بانی باید ساخت / برای روزهای پیری اندوخته ای باید داشت . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی

که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین میبرد . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

برنده میگوید مشکل است اما ممکن

بازنده میگوید ممکن است اما مشکل . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

فرق است بین دوست داشتن و داشتن  دوست

دوست داشتن امری لحظه ایست

ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

….

وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی!

وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

علف هرز چیه؟؟!

گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛

با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود

شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

زنان هوشیارتر از آن هستن که مردانگی خود را به همسران خود نشان بدهند . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است

پس همیشه امید داشته باش . . .

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

چه خوب می شد اگر ، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس

و حقیقت را با واقعیت و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان

10 قدم برای جذب انسانها، ایده ها و فرصتهای عالی

1)

حقیقت را بگویید


منظور این نیست که فقط دروغ نگویید. گفتن حقیقت حد مشخصی دارد، که با در نظر گرفتن آن هم خودتان احساس آزادی و راحتی خواهید کرد و هم دیگران به سمتتان جلب می شوند. باید سعی کنید حقیقت را از موضع عشق بگویید، نه از موضع قدرت یا ترس.
2) خودتان باشید
منطقی باشید. خودتان را به همان صورت که هستید قبول کنید. اگر ما این چیزی هستیم که اکنون هستیم، فقط به خاطر انتخاب هایی بوده که در زندگیمان کرده ایم. قبول کردن این مسئله این قدرت را به ما می دهد تا بتوانیم باز انتخاب کنیم. اگر خود را آنطور که واقعاً هستید به دیگران نشان دهید، ممکن است نتوانید بعضی ها را به سمت خود جذب کنید، اما مطمئن باشید که آنها را هم تحت تاثیر قرار می دهید.

3) در زمان حال زندگی کنید

اگر در زمان حال زندگی کنید، می توانید با جریان روز همراه باشید. مراقب آنچه در اطرافتان و به شما می گذرد، باشید. در زمان حال است که می توانید کسی یا چیزی را به خود جذب کنید، نه در گذشته یا آینده.
4) نگذارید با کمبود انرژی مواجه شوید

اگر امکانات برایتان فراهم باشد، همه کار می توانید انجام دهید. اما باید اول با گسترده کردن مرزهای خود، بالا بردن استانداردها و حل مسائل و مشکلات مربوط به گذشته موانع را از سر راهتان بردارید. تا آماده نباشید، قدرت جذب کردن به سراغتان نمی آید، پس خود را آماده کنید.

5) بر پیروزی فائق شوید
اکثر ما عقیده داریم که اگر ما پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و اگر دنیا پیروز شود، ما باخته ایم. این درست نیست. سعی کنید از جنبه ای به مسائل نگاه کنید که همه امکان پیروز و موفق شدن را داشته باشند.
6) بخشیدن، گرفتن است
کاملاً صحیح است، لذت در بخشیدن است! همه ما چیزی برای بخشیدن و اهداء کردن داریم. پس شما هم ببخشید. اما اگر فکر می کنید چیز زیادی برای عرضه به دیگران ندارید، سعی کنید مهارتهای جدید یاد بگیرید. وقتی بتوانید کمی از خودتان و هدایایتان را به دیگران اهداء کنید، جذاب تر می شوید.
7) خودخواه باشید

بسیار از خود مراقبت کنید. تلاش کنید تا نیازهایتان را برآورده کنید. معمولاً وقتی به چیزی نیاز دارید، از شما فراری می شود. اما شما دست از تلاش برندارید. تا می توانید پول، عشق، شانس، دوست و...برای خود ذخیره کنید. با اینکار مثل آهن ربایی خواهید توانست آنچه نیاز دارید را به سمت خود جذب کنید.
8) هوشیاری خود را بالا ببرید

جذابیت پدیده ای بسیار دقیق و ظریف است. تا زمانیکه نتوانسته اید هوشیاریتان را درمورد خودتان، اطرافیانتان و طرز تفکرتان بالا ببرید، قادر نخواهد بود آن را به دست آورید.
9) مسئولیت پذیر باشید

ما آن چیزی را به سمت خود جذب می کنیم، که آمادگیش را داشته باشیم. با تلاش و کوشش، خود را برای بهترین ها آماده کنید. مسئولیت جذاب کردن خودتان بدون تلاش میسر نیست، اما مطئن باشید که نتیجه ی خوبی عایدتان خواهد شد.
10) از انجام دادن به بودن تغییر کنید
با دقت به آنچه انجامش می دهید، ببینید به چه کسی تبدیل می شوید. از چه رو اینکار را انجام می دهید، عشق یا ترس؟ چطور می توانید این را بفهمید؟ از نتیجه کار.
حال، سوال این است...
برای لذت بردن از یک زندگی راحت، ساده، آرام، با برکت، غنی و پرموفقیت، چه کار می کنید؟ آیا برای به دست آوردن زندگی دلخواه خود حاضرید به هر کاری تن دهید؟ حتی اگر اینکارها با آنچه اکنون می کنید کاملاً مغایر باشد؟

نامه ای از دوزخ

روزی مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل، متوجه می شود که هتل به کامپیوتر مجهز است. تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند. نامه را می نویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه می شود و بدون اینکه متوجه شود نامه را می فرستد. در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی، زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش به خانه بازگشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشد به سراغ کامپیوتر می رود تا ایمیل های خود را چک کند. اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد. پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را نقش بر زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده:
همسر عزیزم
موضوع: من رسیدم
می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی. راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میاد می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته. من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم. همه چیز برای ورود تو رو به راهه. فردا می بینمت. امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه. وای که چه قدر اینجا گرمه!!!