بابام داشت نماز میخوند، یهو داد زد:
- الله اکبر! الله اکبر!
بُدو رفتم و گفتم:
- چیه بابا؟ در میزنن؟
- الله اکبر!
- گوشیت زنگ خورد؟
- الله اکبر!
- شام واست نگه داریم؟
- الله اکبر!
- کسی طوریش شده؟
- الله اکبر!
- بوی سوختگی میاد؟
- الله اکبر!
گفتم بابا، خب یکم راهنمایی کن؛
با عصبانیت داد زد:
- الله اکبر! (دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد!)
نمازش که تموم شد گفت:
ی ساعت دارم میگم کانال رو عوض نکن، داشتم اخبار گوش می دادم! چقدر تو نفهمی بچه!