یلدا مبارک ;)

 قیمت پماد سوختگی، شب یلدا خیلی خیلی بالا میره. اگه نگرفتی زودتر بخرش شاید هندوانه ای که گرفتی سفید در بیاد هااا.. اون وقت لازمت میشه!!!  

 

                                        **     یلداتون مبارک   **  

 

  

            

من برگشتم :)

سلام به همه دوستای خوبم.. 

من برگشتم، جای همتون واقعا خالی بود، خیلی خیلی خوش گذشت.. همونطوری که قول داده بودم به یاد همتون بودم اونجا  تقریبا میشه گفت خلوت بود مشهد، راحت میشد که زیارت کنی( البت واسه آقایون، خانما که همیشه شلوغه!)  

مسیر برگشتو با قطار اومدم، واااااااااااااااااااااااااااای که چه حالی داد من عاشق جاده فیروزکوهم واقعا محشره.. درسته که 16 ساعت تو راه بودم ولی ارزششو داشت  

 

** تیک تاک 1: گوشیم ی چند روزه ترکیده!!!! خیلی داغونم الانم گوشی مامانم دستمه تا تکلیف گوشیم مشخص شه. اگه فلش شه که تمام زندگیم به باد میره  

 

** تیک تاک 2: اگه دوست دارین بدونین معنی اسمتون چیه و چند نفر تو ایران همنام شما هستن حتما ی سری به این لینک بزنین..

 

** عکس نوشت: 

  

           

 

 

آنقدر زمین خورده ام که بدانم برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است
حالا اما

نمی خواهم برخیزم می خواهم اندکی بیاسایم

فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام..  

 

  * پ.ن1: مثه اینکه راستی راستی سفر مشهدم درست شد و دارم به آرزوم میرسم   

 * پ.ن2: دوستایی که وبلاگشون غیر بلاگ اسکای هست، لطف کنین وقتی آپ می کنین منو خبر کنین. 

 

** جمله نوشت:  

                      بخشنده باش اما زیاده روی نکن/ در زندگی حسابگر باش اماسختگیر نباش 

 

** عکس نوشت:  

 

               

لطفا اطلاع رسانی کنید..

حادثه چند سال پیش ی مدرسه تو دُرودزَن استان فارس رو یادتونه؟! همون که یاس ی آهنگ بخاطرش خوند؛ یادتون اومد؟  تو لینک زیر عکسایی از قربانیای اون حادثه هست که پیشنهاد میکنم حتما ببینید.. 

  

                   عکسایی از دانش آموزای مدرسه شهید رحیمی درودزن 

 

 

قضاوت با خودتون.. لطفا به همه اطلاع رسانی کنید.. 

 اگه هم خواستین واسه توضیح بیشتر میتونین برین به این وب

یک کوفه زخم

حضرت مسلم (ع) - غزل

کارش میان معرکه بالا گرفته بود

‏شمشیر را به شیوه ی مولا گرفته بود

‏تنها میان مردم بیعت فروش شهر

‏انبوه کینه دور و برش را گرفته بود

‏دلواپس غریبی امروز خود نبود

‏امّا دلش به خاطر فردا گرفته بود

‏دیدی که از ارادت دیرینه ی حسین

‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود؟

‏با سنگ، پای بیعت او مهر می زدند

‏باور نکرد از همه امضا گرفته بود

‏این شهر خواب بود و ندانست قدر او

‏او شب برای مردمش احیا گرفته بود

‏جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی

‏آن شعله ها برای همین پا گرفته بود

 

شاعر: محمد ارجمند

محرمم اومد

اینجا قتلگاه است 

اینجا سرها از بدن جدا میشود 

اینجا خیمه ها آتش زده میشود 

اینجا صدای ناله زن و بچه ها شنیده میشود 

اینجا دیده ها خون گریان است 

اینجا کربلاست.. 

چه داستان غریبی ست داستان حسین..  

 

* پ.ن: رسیدن محرم رو به شما تسلیت میگم