امام رضا

دیشب داشتم تو موبایلم ی چرخی میزدم، رفتم تو قسمت دفترچه تلفنم. چشَم افتاد به این واژه: "امام رضا"

دلم یهو هوایی شد و بغض گلومو گرفت و بدون معطلی زنگ زدم به حرم. بعد ازینکه چنتا بوق خورد سلام خاصّه امام رضا رو داد و وصل شد به حرم. اونجا بود که اشکام درومد و شروع کردم با امام رضا حرف زدن خیلی تو اون لحظه دلم مشهد خواست ولی حیف..