فردای تولد امیرعلی بهمون زنگ زدن و ی خبر بد بهمون دادن و اون خبر فوت داییم بود. تا آماده رفتن بشیم ظهر شد و تا غروب خودمونو رسوندیم خونه داییم. اکثر فامیلا خودشونو تا شب رسونده بودن.

ادامه مطلب ...