نه از پشت در خانه ات اجازه دارم صدایت کنم

نه در کوچه ی بنی هاشم

برای غریبی ات اشکی بریزم

وَ نه حتی

بر دیوار پهلو شکسته ی باغ فدک

بوسه ای بنویسم

تنها به من اجازه داده اند

به سنگ های بی روح بقیع خیره شوم

وَ بر مزار پنهان شده ات

نماز بگذارم                            عبدالرحیم سعیدی راد

  
رنگین کمان 1: شهادت حضرت فاطمه و آغاز دها اول فاطمیه رو تسلیت میگم
رنگین کمان 2: بازم ی برد شیرین دیگه از پرسپولیس؛ الغرافه رو الغُراضه کرد

13 در به در!

در مورد 13 بدر داستانای مختلفی شنیدم که بعضیاشون مربوطه و بعضیاشون نامربوط. این داستانو سال قبل یکی از دوستان واسم ایمیل کرده؛ داستان تلخیه:

در سالهای دورِ دور خشایارشاه تصمیم داشته به یونان حمله کنه ولی همسرش "وَشتی" با این جنگ مخالفت میکرده و اینطوری میشه که خشایارشاه از زنش جدا میشه!! و از اونجایی که نمیشه شاه مملکت عذب بمونه! دستور میده زیباترین دختران شهر رو جمع کنن بیارن تا یکیشون رو به همسری انتخاب کنه!

این وسط مشاور یهودی شاه "مردخای" برادر زاده ی خودش "هاداسا" رو قاطی کاندیداها میزاره، از طرفی هاداسا تابلو اسم یهودی بوده واسه همین اسمش رو عوض میکنه و میذاره "استر" و ازش میخواد که هویتش رو مخفی کنه که نفهمن یهودیه!
خشایارشاه یه عادتی داشته همیشه شبا قبل از خواب باید واسش قصه میگفتن تا بخوابه!!! این مردخای هم زرنگی میکنه و استر رو شبا میفرستاده پشت پنجره اتاق خشایار شاه که واسش قصه بگه و اینجوری میشه که خشایار شاه شرطی میشه و روزی که میخواسته دختری رو به همسری انتخاب کنه وقتی صدای استر رو میشنوه ازش خوشش میاد و اونو به عنوان ملکه انتخاب میکنه!!!
"
هامان" وزیر با کفایت دربار کم کم به استر و روابط مشکوکش با مردخای شک میکنه و میفهمه که استر یهودی هستش و قصد خیانت به مملکت رو داره و سعی میکنه پادشاه رو مطلع کنه اما مردخای و استر یه شب حسابی به خشایارشاه مشروب میدن و در حالی که حسابی مست بوده حکم قتل هامان و 70 هزار ایرانی رو به امضای شاه میرسونن و در روز سیزده فروردین 70 هزار ایرانی تو خونه هاشون کشته میشن!! واسه اینه که ما ایرانی ها 13 فروردین رو نحس میدونیم و از خونه بیرون میریم!!!!


*پ.ن 1: این داستانی بود که من شنیدم، اگه اشتباه گفتن بگین
**پ.ن 2: امروز روز طبیعته، خواهشا اگه فردا رفتین تو طبیعت آشغال نریزین و نزارین دیگران هم این کارو بکنن. امیدوارم که 13 بدر بهتون خوش بگذره؛ ما که واسه فردا ی برنامه حسابی داریم..
***پ.ن 3: هم قالب وبلاگ و هم قالب نظرات وبلاگ عوض شد. اینجا کاملا دموکراسی برقراره

ورود ممنوع :)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آیینه و شیشه

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی!
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن:
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند!
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری

* عکس نوشت: بدون شرح..
      

عیدتون مبارک

چند روزه دارم به این فکر میکنم که واسه آخرین آپ سال 90 چی بنویسم اینجا! هنوزم که هنوزه به نتیجه ای نرسیدم، تصمیم گرفتم هرچی اومد به ذهنم اینجا بنویسم.

سال 90 هم با همه خوبیها و خوشیهاش تموم شد؛ هرکسی تو زندگیش ی فراز و نشیب هایی داره اتفاقای خوب و بد تو زندگی واسش میفته. منم ازین قاعده مستثنی نبودم؛ هم بهم بد گذشت ی مواقعی و هم خبرای خوب شنیدم.. بهترین اتفاقی که امسال واسم افتاد تولد امیرعلی کوچولو تو شهریور ماه بود الان 6 ماه ازون اتفاق میگذره و روز به روز بزرگتر و دوس داشتنی تر میشه.. خبر خوش بعدی مربوط میشه به خوش شانسی من که اسمم واسه عمره دانشجویی دراومد و قراره که 27 فروردین اعزام بشیم بعد از این 2تا بهترین خاطرم مربوط میشه به برد تاریخی پرسپولیس تو داربی 71، هت تریکی که واسه همیشه تو ذهن ما پرسپولیسیا میمونه

درسته که تو سال 90 اتفاقای بدم واسم افتاده ولی بیشتر واسم خوش یمن بوده تا بدیمن. 91 هم هنوز نیومده خوش یمنی خودشو نشون داد بهم


کمتر از 9 ساعت دیگه به لحظه سال تحویل نمونده، دوباره روز از نو و روزی از نو میشه.. ی توصیه دارم براتون: اگه تا الان روی خوش زندگی رو ندیدین بیایین همه اینا رو فراموش کنین و دوباره از نو شروع کنین. مطمئن باشین که زندگی بهتون لبخند میزنه و به کامتون شیرین میشه..


امیدوارم سال 91 سال خوبی براتون باشه و با سالهای قبلتون فرق داشته باشه..


دوست ندارم مثل همه از خدا بخوام که توی زندگی هیچ غمی نباشه

چرا که شادیها در کنار غمهاست که معنا پیدا میکنه و زیبا میشه

تنها از خدا میخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توی لحظه های زندگی به همه ی مخلوقاتش عطا کنه

که اون وقته که هیچ مشکلی توان شکستن ما رو نداره..


عیدتون مبارک، مواظب سلامتیتون باشین که ی وقت از پرخوری نترکید


سالی که نکوست از بهارش پیداست..

سال 91 هنوز نیومده خبرای خوشش داره میاد، از قدیم گفتن سالی که نکوست از بهارش پیداست اولیش اینه که بعد چندسال بیکاری کار داداشم درست شده و قراره بعد عید بره سرکار دومیش اینکه 27 فروردین اگه خدا بخواد اعزام میشم واسه حج

اینم از رئیس جمهورمون!!!!!

واقعا واسه ادبیات رئیس جمهورمون متاسفم!! با صحبتهای امروزش تو مجلس نشون داد که آدم به شدت بی جنبه ایه و اجازه انتقاد از خودش رو به کسی نمیده!!
مثه آب خوردن و شوخی شوخی همراه با خنده حرفاشو جدی میزد و رسما منتقدانشو ی عده آدم اُمُل و بیسواد خطاب کرد! تو برنامه ای که پخش مستقیم میشد اونارو شُست و با خاک یکیشون کرد
آقای دکتر، شخص دوم مملکت نباید انقده بی ادب باشه؛ یکم به فکر ادبیاتت باش

*پ.ن: ی لینک تکونی جزیی انجام شد تو وبم..
*پ.ن 2: تاریخ اعزاممون مشخص شده

آخراشه..

چند روز دیگه بیشتر به آخر سال نمونده! سال 90 هم تو ی چشم به هم زدن تموم شد..

لحظه به لحظه داریم به سال جدید خورشیدی نزدیک میشیم، به نظرم علاوه بر خونه تکونی که لازمه به ی خونه تکونی اساسی برای دل خودمون هم نیاز داریم..

بیاییم واسه سال جدید ی تغییر و تحولی تو خودمون ایجاد کنیم، سعی کنیم کمتر دیگرانو برنجونیم و بیشتر خودمونو تو دل دیگران جا کنیم. واسه سال جدیدمون برنامه ریزی کنیم( این ی مورد رو خودمم تا حالا نتونستم تو زندگیم انجام بدم!)


ی سوال: سال 90 برای شما چه جوری بود؟ سال 91 رو چه جور پیش بینی میکنین؟

حرفات خنده داره:))

ی سری حرفا هست که به زبون آوردنشون شعور و درک و تربیت افراد رو نشون میده که اگه به زبونشونم نیاری کسی بهت چیزی نمیگه!
هرکسی ی دینی داره و ی سری مقدسات؛ اینکه تو اعتقاد نداری دلیل نمیشه که هر چرت و پرتی که به ذهنت میاد بیان کنی! اجبارت نکردن که نظر بدی! شیر مغزتو باز میکنی و افاضات میکنی بدون اینکه به حرفات فکر کنی؟!

ما مسلمونیم و بر خلاف تو و امثال تو اعتقادات داریم که خط قرمزمون حساب میشه. اجازه نمیدیم کسی به مقدساتمون توهین کنه..
تو که از جشنهای به قول خودت قشنگ ایرانی خبر داری چه گلی به سر خودت زدی؟؟ در ضمن، تربیت خودتم نشون دادی..

*پ.ن: دوستان برای اطلاع به نظرات پست قبل مراجعه کنید..

pas froid

Quelques notes venu le temps que j'ai le même état d'esprit. Atfaqh cela me touche ainsi de  suite
Avant droit de la parade était terminée, mais parfois vous avez juste aller et le menu Dvbtrh Mybrn humeur la semaine dernière.

* پ.ن1: زیاد این پستو جدی نگیرید، چیزی واسه آپ نداشتم ی چرت و پرتی نوشتم..
*پ.ن2: شهادت حضرت معصومه رو به همتون تسلیت میگم
*پ.ن3: عمر آدمی مثه برق و باد میگذره ها!!