عکسای من

واسه این سری چنتا عکس از زمستون سال 86 انتخاب کردم، سالی که بعد 13 سال مازندران برف اومد..

 


این ماشینه بیچاره، ماشین سرپرستی خوابگامون بود که سقف پارکینگش رو سرش خراب شد. اون ساختمون پشت سرش که روش نوشته 5، بلوک ما بود.



مسیر رفت و آمد سرویسای خوابگامونه



این عکسو من خیلی دوس دارم. برفیه که دور کلاف چاه نشسته و شبیه ی کیک شده


و در آخر 2 تا عکس از نمای برفی خوابگامون:



دریا رو اون پشت میتونین ببینین.



پ.ن 1: اینم بگم که اون سال گاز شرق مازندران که از ترکمنستان تامین میشد قطع شد چون ترکمنستان صادراتشو به مازندران قطع کرده بود اونم تو اوج سرما.

پ.ن 2: اون سال بعضی از مناطق قائمشهر، تا 40 روز گازشون قطع بود. میتونین تصور کنین این یعنی چی؟

نظرات 37 + ارسال نظر
آذین یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 09:52 http://www.fulloflife.blogfa.com

راسی راجع به استخر اینکه آقا جون استخر تو ماه رمضون تا اونجا که من دیدم بستست واسه خانما یعنی سانس نیست!
آخه من ۱۰ شب پاشم برم کجاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا نیس خب، همه جا بعد افطار واسه خانما سانس دارن 10 شب پاشو برو استخر دیگه نکنه میترسی؟

آذین یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 09:36 http://www.fulloflife.blogfa.com

سلام صبحت بخیر
شما هم ثبت شدی در اطلاعات پیوند ما
خداییش کار خوبی کردی تو گرما این عکسارو گذاشتی چه تفاوتی داره خوابگاه های اینجا با خوابگاه های اونجا..عجــــــــــــــــب!!!!

سلام صبح تو هم بخیر
مرسی عزیز خیلی تفاوت داره خب، اول بگو کدوم خوابگاه تا بهت بگم تفاوتش چیه

الهه ناز یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 03:22 http://www.e-love-e.blogfa.com

خیلی وحشتناکه
من اگه بودم یخ میزدم

آپم

یخ که میزدی هیچی به سرنوشت ماموتا دچار میشدی!

بیتا یکشنبه 16 مرداد 1390 ساعت 00:36

سلام

قشنگ بودن آقای عکاس
چقد سرما سخت بوده اما خاطرات خوبی هم شده واستون دیگه

خدا وکیلی خوابگاهتون هم جالب بوده ها

شاد باشید و پیروز

سلام مهندس خانم.. سرما وحشتناک بود اون سال، مجبور بودیم تجربه کنیم. خوابگاهمون الانشم جالبه، ایشالا واسه سری بعد عکسای بدون برفشو میزارم
شادترترتر و پیروزترتر باشی(;

گل مریم شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 23:18

می دونی یاد چی افتادم! همون عکس بطری کنار دریا
کلا مثل این که عکاسی رو دوست داری

یادش بخیر من عاشق عکاسیم، هروقتم بخوام موبایل بگیرم اول دوربینشو میبینم، با پیکسل پایینم کارنمیکنم. این عکسارو با موبایلم گرفتم

رونیک شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 23:05 http://tajrobenik24.mihanblog.com/

عکس های قشنگی بود ..
مخصوصا اون کیک ه ...............

من اولش فک کردم لاستیک ه ماشین ه ... روش برف نشسته ...

گندم شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 21:33

سلام مقداد
وای چه برفیییییییییییی

حسابی خنک شدم

سلام(; تو این گرما لازم بود(;

خدا همین نزدیکی هاست شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 20:19 http://kumail.blogsky.com

همون 14 15 سال یبار هم که برف میاد خوشبحالت.
اینجا که کلاً برف نمیآد

اگه اینطوریه که دلت بسوزه

احسان شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 18:55 http://ehsanparvin.blogfa.com

سلام بر مردی که با این تضاد زیبا در عکساش "درون" ما را خنک میکند اساسیییییی....
دلم واسه خوابگاه تنگید...
دوست دارم قدری که خودت نمیدونی!!

سلام کوچولو از لونت اومدی بیرون؟ ی ی ماه و نیم دیگه صبر کن دوباره میای خوابگاه.. منم دوست دارم هوارتا(:

خدا همین نزدیکی هاست شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 16:34 http://kumail.blogsky.com

سلام
یادش بخیر ، آخرین باری که برف دیدم 10 ساله پیش بود.

مقداد جون قدر این برفا رو بدون....

سلام.. من قدر برفارو بدونم؟ اینجا که هر 14،15 سال ی بار برف میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد