واسه این سری چنتا عکس از زمستون سال 86 انتخاب کردم، سالی که بعد 13 سال مازندران برف اومد..
این ماشینه بیچاره، ماشین سرپرستی خوابگامون بود که سقف پارکینگش رو سرش خراب شد. اون ساختمون پشت سرش که روش نوشته 5، بلوک ما بود.
مسیر رفت و آمد سرویسای خوابگامونه
این عکسو من خیلی دوس دارم. برفیه که دور کلاف چاه نشسته و شبیه ی کیک شده
و در آخر 2 تا عکس از نمای برفی خوابگامون:
دریا رو اون پشت میتونین ببینین.
پ.ن 1: اینم بگم که اون سال گاز شرق مازندران که از ترکمنستان تامین میشد قطع شد چون ترکمنستان صادراتشو به مازندران قطع کرده بود اونم تو اوج سرما.
پ.ن 2: اون سال بعضی از مناطق قائمشهر، تا 40 روز گازشون قطع بود. میتونین تصور کنین این یعنی چی؟
سلام؛ به نظر مییاد بلوک 5 بودی، درسته؟
عزیز و سربلند باشی.
سلام. ی زمانی اونجا هم بودم. مگه تو هم بابلسر درس میخوندی؟
آخ که چه سال باحالی بود اون سال یادش بخیر
خوب واسه خودت دور میزنیا! اینهمه پستو ول کردی رفتی سروقت این یکی؟!
من قبلا اومده بودم ترنج ... یادتون هست؟
بزار فکر کنم.. نه، یادم نمیاد(:
چه جای قشنگی ...

محدودیت های خودشو داره اما بازم می ارزه
برف ، دریا ...
یه خوابگاه هم کنارش ...
زیباست...
مرسی ولی به نظر من محدودیتی نداره ها
نه من نمیتونم تصور کنم میدونی چرا .
همانطور که شما نمیتونید گرمای 54 درجه را تصور کنید .
البته اون سال خیلی ناراحت شدم اما میدونی مقداد من گرما را به سرما ترجیح میدم
اتفاقا من میتونم تصور کنم گرمارو! ما اینجا داشتیم قندیل میبستیم!
سلام عزیز. این دفعه ی دومه که میام این عکسارو میبینم













دوتا عکسای اخر از همه بهتره
دوستتتتتتتت دارمممممممممممممممم
آرهههههههههههههههههه؟
اونا عکسای ویژن
منم دوست دارم خب
با منی؟!
از من میپرسی آیا؟!
مگه من آمارگیرم؟
برو اون مجتمع هایی که نمیشناسی، اونا حتما سانس دارن(; واسه روز مبادا ی استخر بزن تو خونتون(;
ولی انگاری بیداری یا

یه حسی بهم میگه الانه بیداری
هروقت حال داشته باشم بیدار میمونم، امروز خوابیدم تا 12/5 ظهر(;