دوست داشتن در مقابل استفاده کردن

زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتومبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش  تکه سنگی را بداشت و  بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت. مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون آنکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده! در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انگشت دست پسر قطع شد. وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید: "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد"!

آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتومبیل برگشت و چندین بار با لگد به آن زد حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود  نگاه می کرد. او نوشته بود: " پدر دوستت دارم"   روز بعد آن مرد خودکشی کرد..

 

خشم و عشق حد و مرزی ندارند، می توانید(عشق) را انتخاب کنید تا زندگی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشید که اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند در حالیکه امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند..


* عکس نوشت:


 

 

نظرات 38 + ارسال نظر
نازنین زینب شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 14:32 http://zendegikon.blogsky.com

منم برد پرسپولیسو تبریک میگم
خیلی کیف کردم

راستی من رمزتو ندارم

خیلی حال کردم، استقلالیای بیچاره نقره داغ شدن
اومدم..

لیدوما شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 13:00

پس رمز من چی؟

راستش اولش بدون رمز بود ولی بعدا رمزدارش کردم:) الان میام..

لیدوما شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 11:19 http://azda.mihanblog.com

کلا ادما وقتی عصبانی میشن عقلشون از کار میفته!
سلام
من که به همه پرسپولیس ها ارادت دارم

باهات موافقم ولی باید خودشو کنترل کنه تا جایی که میتونه
ما مخلصیم

سارا۲۶۲ جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 20:28 http://www.halaharchi-262.blogfa.com

منظورت من بودم دیگــــــــــه؟؟؟
اولا آهنگو عوض نکن ولی انتقادپذیر باش!!!

ثانیا برد پرسپولیسو تو دفتر خاطراتت بنویس

ثالثا بچه ۴ساله ک سواد نداره!!!حتما تو ۴سالت بود میتونستی بنویسی؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
-
ممنــــــــــون از حضــــور گرمــم

ای بابا، شوخی کردم کدورت پیش بیاد دعوا کنیم:))
پیشنهاد خوبی بود، برد خاطره انگیزی بود استقلالیا حسابی سوختن:)
این یکی حتما سواد داشت دیگه، شاید کلاس تقویتی میرفته;) من 4سالم که بود تدریس میکردم:)
خواهش میشه:))

مهرنوش جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 17:33 http://tameshki.com

اره باور نکردنی بود ..
تبریک صمیمانه

چرا قالب گندم مگه بد شده ؟ البته خودش هنوز ندیده ... ولی خیلی وقته میگه عوض کن ..

بد شده ؟

فقط کمی خیلی ساده س

بالاخره گیرت انداختما:)
تبریک واسه چی؟ تولدم؟!:-"
آها، پس کار تو بوده:) قشنگه، جمله بالاش منو کشته;) ساده ست و خوب;) از طرف من به گندم بگو سلام:)

الـ ـهـ ـه جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 10:28 http://dar-bareye-eli-73.blogfa.com

منم تبریک میگم

آره خیلی چسبید

امید جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 10:28 http://garmak.blogsky.com/

تبریک مقداد جان!
معلومه خیلی خوشحالی

حالا پرسپولیس شانسی شانسی کار بزرگی کرد
فردا که باخت دوباره اعصابت بهم میریزه
لذا زیاد فکرش را نکن

معلومه که خیلی خوشحالم، خیلی بهم چسبید. ما با این برد ایشالا از بحران خارج میشیم;)

reyhane پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 23:56 http://sun-girl73.blogfa.com

سلام بیا اپم

حتما..

مسلم پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 23:03 http://sarkare.com

نظر برای پست بالا
زدن تیم ب استقلال کار زیاد سختی نبود.
اونم 10 دقیقه آخر
استقلالی نیستم ولی خداییش حقتون نبود

زدن سه گل به استقلال توی 10 دقیقه اونم 10 نفره کار سختی نبود؟ اتفاقا خیلی هم حقمون بود و خیلی هم چسبید;)

الـ ـهـ ـه پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 19:38 http://dar-bareye-eli-73.blogfa.com

مقداد مطلبت خیلی قشنگ بود...
دلت خواس یه سرم به من بزن
ایندفعه زلزله ی ۱۲ ریشتری شدم

ممنون، دلم که میخواد اومدم..
خدا رحم کنه به ریحانه و فک و فامیلات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد