کیسه چـای

کیسه ی کوچک چای تمام عمر دلباخته ی لیوان شد


ولی هر بار که حرف دلش را می زد صدایش توی آب جوش می سوخت .


کیسه ی کوچک چای با یک تکه نخ رفت ته لیوان


حرف دلش را آهسته گفت...


لیوان سرخ شد

حرف دلش را اهسته گفت ...

           

لیوان سرخ شد                             

نظرات 23 + ارسال نظر
فریناز یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 09:56

خو برو یه لیوان شیشه ای بردار توش چایی نپتون بخور

دیگه این پرسیدن داره؟

میخوای بگو واست بفرستیم اگه نیست اونطرفا

هست ولی من تو بشکه چایی میخورم، نه اینکه دُز ما خیلی پایینه

فریناز یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 08:55

اُ اُ چه قشنگ بود این قضیه....

دیگه هر وقت چایی نپتون میخورم این سرخیه دلشو یادم نمیره

وری نایس

چشات قشنگ میبینه آجی خانم
من که لیوانم شیشه ای نیس چی کار کنم؟!
وری تنکس

فریناز یکشنبه 5 تیر 1390 ساعت 08:54

اووووووووووووووووووووووول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد