نمیدونم از کجاش شروع کنم؟ چه جوری باید حرفمو بزنم؟! از صبح دارم بهش فک میکنم ولی نتونستم بنویسم.. دوس داشتم اونطوری که فریناز یا ر ف ی ق عزیز یا حتی دختر مردابی حرفاشونو قشنگ میزنن منم بتونم.
شب سوم و آخر قدر بود که ی حاجتی رو از ته دل و ملتمسانه از خدا خواستم، هنوز به ی هفته نکشید که خیلی زودتر ازون چیزی که تصور می کردم حاجتمو داد و بَرات کربلامو امضا کرد.. و من بودم و اشکایی که مثل بارون بهاری سرازیر میشدن از چشمام و شوک دیدن اسمم تو لیست زایرای اصلی حرمش.. از خدا میخواستم که هرچی خیره و به صلاحمونه همون بشه ولی تو دلم مطمئن بودم که اسمم درمیاد. به شکرانه این نعمت بزرگی که نصیبم شده دو رکعت نماز شکر خوندم.
دعایی که فریناز در حق بچه ها کرده بود برای من مستجاب شد و میاد خبر کربلایی شدنمو توی وبم میخونه..
رنگین کمان ۱: یک ماه و نیم چشم انتظاری..
رنگین کمان ۲: شیرینی این سفر اینه که اولین سفر زیارتی متأهلی منه، اونم سفر کربلا..
رنگین کمان ۳: دیروز یکی از بهترین روزای عمرم بود، دقیقا مثه روزی که اسمم واسه عمره دراومده بود
سلام ذونچی!!!!!!!!!!!!!!!!!











چطوری؟ طاعات قبول.
خوش به حالت. اسم منو دایی که در نیومد
رفتی بغداد یاد ما هم باش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
علیک سلام سیراب عزیز
فدای تو، طاعات شمام قبول
لیاقتشو نداشتین دیگه;-) شوخی کردم بابا، امیدوارم قسمت شمام بشه.
بغداد خبری نیس، همش درب و داغونه
دیشب تا خودِ اذون صبح چشم رو هم نذاشتم مقداد
دارم دق می کنم
آخه چرا نباید قسمت منم بشه؟؟؟
اونقدر بغض داشتم که آروم سر به زانو گذاشتم و گریه کردم
آروم نشدم باز
آخرش زیارت از راه دور آرومم کرد
ناشکری نکن مریم بانو. هیچ کار خدا بی دلیل نیس، به مهرنازم تو وب فرینازگفتم اگه می بینی که اینجا خدا قسمتت نکرد ی جای دیگه خیلی بهتر ازینو بهت میده. مطمئن باش
سلاممممممم
خوش به سعادتتون . تو رگبار بودم که فهمیدم و اینجوری شدم
و خیلی خوشحالتر شدم فهمیدم که این سفر اولین سفر دو نفره ی زندگیتونه و چی شیرینتر از این...
کلمه ها قاصرند از بیان احساسم
فقط التماس دعا
سلام
ممنون، ایشالا قسمت همه آرزومندا بشه
برای اولین سفر متأهلی چه جایی بهتر از کربلاش!؟
شمام رفتی تو لیست :-)
چی میتونم بگم
الان فقط اشکامِ که دارن سرازیر میشن
از تهِ دلم خوشحالم
امیدوارم نویدِ بهترینها باشه برات
راستش من برای خودم انتظار همچین سفری رو نداشته و ندارم چون نه اسممُ جایی نوشتم نه قراره بنویسم
خدا میدونه که آرزومه ولی شرایط طوری نیس که بشه برم
شایدم این آرزو همیشه آرزو بمونه برام
خواهش میکنم اونجا رفتی برای منم دعا کن
برای نا آرومیِ این روزام
ایشالا خدا اشکاتو بی جواب نزاره همونطوری که تو کمتر از ی هفته جواب حاجتمو داد.
ممنونم ازت. ایشالا که قسمتت بشه و آرزوت آرزو نَمونه واست.
دعاگوی دوستان هستیم حتما
دست می برم سمت صفحه کلید که برایت از حس نشسته بر دلم بنویسم اما...
دستانم مُشت میشوند و چشمانم از ذوق پُر از اشک
این بغض نفسگیر را که می بلعم تماماً دلم شوق میشود برای تبریک
تبریک سفر به دیار دل
سفر به بهشتی ترین خیابان دنیا
سفر به کرب و بلا... یا حسین
و تبریک سفر احلا من العسل
سفر با یار همیشه همراه دلت
خوشحالم مقدادی... خیلی هم خوشحالم و غبطه میخورم به هردوتون برای این سفر قشنگ
اونجا برای منم دعا میکنی سفری اینچنین نصیبم شود؟
زود و سریع بعد از خواستنش؟؟؟
منم همین حسو داشتم موقع پست گذاشتن، نمیدونستم چی باید بگم! ازین جملت خیلی خوشم اومد " سفر به دیار دل "
ممنونم مریم بانو، ایشالا قسمت همه همه آرزومندا بشه، ایشالا تورو هم بطلبه
حتما سفر خاطره انگیزی میشه برامون، اگه قابل باشم واسه همه بچه ها دعا میکنم اونجا
جواب نظر دوممونو یادت رفته بدیا:دی
کِی می رید به سلامتی؟
خدا رو شکر
اینکه اولین سفر متاهلیت با کربلاش شرو می شه محشره
قدر بدونین خیلی
واقعا خوشحال شدم، ایشالله که بقیه ی اتفاقای زندگیتم به همین خوبی و خوشی باشه و هی خبر خوب بخونیم تو وبت مقداد
از الان بگم التماس دعاها...
خب؟
واقعا محشره به خدا، باید قدر بدونیم
ممنون، ایشالا شمام زندگیت پر از خوبی و خوشی باشه. شما از همین الان رفتی تو لیست
مقدااااااااااااااااد
اصن موندم! دو سه بار خوندم پستتو تا باورم شد!
به سلامتی کربلایی شدی حاجی
کی به سلامتی؟
می گم تو کاروان ما که نیستین احیانا داداشی؟
وااااااااااااااااای واقعا تبریک میگم
خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم...
چق خوب که از بین بچه ها چند تا کربلایی داریم امسال
مقداد خوش به سعادتت...
یه سفر شیرین مثل عسل
التماس دعا مقداد
ممنون مهرناز
ایشالا که قسمت همه آرزومندا بشه. مثل عسل نه، شیرین تر از عسل