2 تا شهید گمنام تو دانشگامون دفن هستن
دوشنبه این هفته هم چهارمین سالگردشون رو برگزار کردن. به نسبت پارسال برنامه ش ضعیف بود ولی ی مهمون ویژه این ضعف رو پوشوند. کمتر کسی فکر می کرد که این مراسم مهمان ویژه داشته باشه!!
وقتی گفتن که امشب ی شهید گمنام مهمان مراسمه اشکا گوله گوله سرازیر شد. همه منتظر بودن تا این مهمون ویژه برسه تا اینکه بالاخره اومد:
شهید آوینی میگه: پندار ما این است که ما ماندیم و شهدا رفته اند اما حقیقت این است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
سلام عکس ها ی وبت خیلی قشنگه.موفق باشی
کجایی شازده؟
گفتی شازده یاد شازده رودخونه بابلسر افتادم
اسم یکی از رودخونه های بابلسره

اینترنتم مشکل داشت و هنوزم داره
التماس دعا
این پرشین بلاگم آدمو کچل میکنه تا نظرو ثبت کنه، من که خسته شدم!!
سلام
رمزتو میدی؟ ممنون...
سلام
الان اومدم
سلام..چطوری؟
من همه پستاتو میخونما ! فقط حس نظر گذاری نیست جون خودم!!
سلام
مشکلی نیس، شوما راحت باش
الان تو وبگذر دیدم اومدی وبم، تو وبت بودم
عهههههه... هی رمز دار میذاره
چرا گریه میکنی؟! دارم میام وبت
بسی از پست بالا فسض بردیم... چقد پر محتوی بود!
پست بالا که فیض نداشت!! چطور بُردیش؟
شهدا جای کسی رو تنگ نمیکنن من فقط میگم هرچیزی جای خودش
مثلا نماز خوندن خوبِ ولی نه اینکه وسط کلاس بلندشی نماز بخونی
کلاس جای درس خوندنِ و نمازُ باید توی نمازخونه خوند
یا اینکه مثلا نمازُ باید بعد از اذون خوند قبل اذون اصلا نماز قبول نیست
پس هر چیزی زمان و مکان خاص خودشُ داره
شهدا هم مقدسن اما جایگاهشون توی دانشگاه نیست
ضمنا منم موافقم که دانشگاه جای آرایشُ خیلی چیزای دیگه نیست اما خب متاسفانه کسی نیست که مانعشون بشه
نظرت محترم ولی با حرفات موافق نیستم. شاید هدفی که دنبال می کردن از آوردن شهیدا تو دانشگاه عوض کردن جو و محیط دانشگاه باشه که به نظر من هم تا حدودی جواب داده کارشون