تقریبا ی هفته ای میشه که شماره جدید نشریه زمزم که مربوط به سازمان حج و زیارته رسیده دستم. همیشه عادت دارم اول از همه میرم سراغ مسابقش و سریع جواباشو در میارم و میفرستم واسشون به امید اینکه یکی از برنده هاش باشم.
چند روز پیش هم با پیامک بهم خبر دادن که اولین همایش گردهمایی بعد از سفر 5 شنبه این هفته برگزار میشه، همایشی که به نظر من زودتر ازینا باید برگزار می شد. حتی شده که به مدیر کاروانمون زنگ زدم و گله کردم ازش که چرا همایش برگزار نکردین تا حالا؟! و حالا من خوشحالم از برگزاری این گردهمایی چرا که منو می بره به حال و هوای سفرم..
+ 8 ماه از تاریخ اعزاممون می گذره!! خیییییلی زود گذشت..
+ در حال حاضر دارم 2 تا کتاب حجیم رو می خونم؛ اولیش نهج البلاغه حضرت علی هستش که فک کنم از وسطای تابستون شروع کردم و هنوزم تموم نکردمش، دومیش هم کتاب پایی که جا ماند از سید ناصر حسینی پوره. کتابایی که خاطرات جنگ رو می نویسن دوس دارم؛ تا حالا کتاب " دا " رو خوندم الانم دارم "پایی که جا ماند" رو می خونم بعدشم میرم سراغ کتاب "نورالدین پسر ایران"
آره مشکل از لینکِ
قبلنم با همین لینک میومدی یا اصلا نمیومدی!
به جای 86 باید 89 بذاری تویِ آدرس
باور کن قبلا میومدم;)
سلام،
با چکیده ای از این کتاب ها، ما را هم در کتاب خوانی ات شریک کن.
سلام
خیلی دوس دارم، حتما میزارم
برنده شدی ما هم شریکیم
هنوز نه به داره نه به بار، شما دعا کن برنده شم باهم مذاکره میکنیم اونوقت;)
کتاب خاکهای نرم کوشک رو هم بهت توصیه میکنم!!!!!!۱
اتفاقا دارمش، ولی فعلا دوس دارم کتاب خاطرات جنگو بخونم. اونم به موقعش، چشم;) ممنون از پیشنهادت
وبم چی شده؟
اینجا که میگه وبلاگ مورد نظر موجود نمی باشد، شاید من آدرستو اشتباه تو لینکام وارد کردم!
به این میگن مطالعه ی مفید
اما دا رو خوندم حال و هوامو عوض کرد
باعث خجالته که بگم هنوز نهج البلاغه رو نخوندم واقعا همین الان که دارم اینو می نویسم حس خجالت دارم
الانم اگه بخوای میتونی بخونیشا
این کتابایی که گفتم همشون قشنگن، توصیه میکنم بخونیشون
سلام
دا رو خوندم.جالبه.خیلی!!
بله همه چی زود میگذره!!
مقداد خان موفق باشی.التماس دعا
سلام از ما
منم دا رو خوندم ولی این کتابه صفحاتش ی مقدار کمتره از دا
مقداد خانو که گفتی تا تهش رفتم، ناراحتی ها!
چه خوب که وقت میکنی کتابای دیگه رو هم بخونی

دا رو راستش دلشو نداشتم بخونم
ولی این خاطراتو بیشتر دوست دارم کسی برام تعریف کنه
مثل وقتی که رفتیم جنوب یه سرداری بود برامون تعریف می کرد
نهج البلاغه سنگینه
چطوری می خونی؟
دا رو که دلشو نداشتی بخونی، پایی که جا ماند رو عمرا بتونی بخونی
دا انگشت کوچیکه این کتابه هم نمیشه
منم خیلی دوس دارم خاطراتمو تعریف کنم ولی کسی نیس
من به اندازه فهمم از نهج البلاغه برداشت میکنم، کتاب سنگین باشه یعنی نباید خوندش؟؟
راستی، ازینورا؟؟! آفتاب از اصفهان در اومده؟!
چه خوب!


تا سال ها هم حال و هوای سفرش از سرت نمیره
منی که بچه بودم هنوزم لذت مسجدالنبی شو کف پاهام حس می کنم که چقد ذوق می کردم راه میرفتم روی سنگفرشاش
تو که تو سنی رفتی که هیچ وقت فراموشش نمی کنی هیچ کدوم از لحظه هاشو
یادش بخیر
اونجام نت داشتیا
اوهوم
از همه مهمتر، اونجا فیلتری در کار نبود و سرعتم عالی بود. جفت هتلامون وایرلس داشتن ولی حیف که من لپ تاپ نداشتم
هم اتاقیم لپ تاپشو نیاورده بود از بس بهش تیکه انداختم همش ازم معذرت خواهی میکرد
نت که نداشتم با موبایل میومدم پولمم میرفت
نهج البلاغه که قضیه اش جداست
اما اون کتابا رو نخوندم و شایدم هیچ وقت نخونم
خوندنشون ضرری نداره ها!!