اواخر که قصد رفتن داشتم خیلی از خاطرات دوران بچگیام میومد تو ذهنم، بعضیاشون خیلی قدیمی بودن، واسه خودمم عجیب بود که اینهمه خاطره هر روز داره یادم میاد!!  

وقتی رفتم حرفای زیادی بود که میخواستم بزنم،‌ ولی که حالا که برگشتم انگار از خجالت نمیخوان زده بشن!!

نظرات 19 + ارسال نظر
nazanin پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 21:11

همیشه وقت رفتن
تازه میفهمی چقدر حرف برای گفتن داشتی...

+ خوشحالم که برگشتی

چه سریه که همیشه اونموقع که باید حرفت بیاد نمیاد!!
+ منم خوشحالم که اینجا میبینمت، امیدوارم خوب باشی ;)
نازنین فارسیش قشنگ تره ها! همون که انگلیسی نوشتی ;)

ر ف ی ق پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 20:15 http://khoneyekhiyali.blogsky.com

سلام مشدی
رسیدن به خیر
منم حرف زیاد دارم باهات بزنم

سلام از ما
مشدی؟؟ بنده به شدت تکذیب میکنم چون هنوز قسمت نشده برم!
نه به اون آیکون عصبانیت نه به این آیکونای مهربون شدنت! چون مهربونیات بیشتر از عصبیته پس نتیجه میگیریم که حرفایی که قراره بزنه خوبه :)

ما خیلی وقته که میخواییم حرف بزنیم ولی قرار نیس مثه اینکه!

نون.الف پنج‌شنبه 16 شهریور 1391 ساعت 13:15

چشم...
قالب جدید مبارک...
جغده؟!

شامم میمونی؟
خواهش میشه، فک کنم کرکس باشه

مریم چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 23:53

.::: Stifling -- سُکوتِ صدا :::. چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 16:07 http://eagle-eyed.blogfa.com

سلام برادر...

خوش اومدی...

آمد و شُدت زیاد شده هااااااااااا....تو خوبی آیا ؟!

سلام، میگی برادر یاد زمان جنگ میفتم:) اون قدیما همه برادر بودنا :))
مسأله امنیتیه، برای حفظ جون وبلاگمه :) ماهم خوبیم آیا، شما هم آیا؟ ;)

سپیدبال چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 15:48

سلام..ایول..اومدی؟؟..تند تند میومدم ببینم اومدی یا نه؟

سلام، ایول از خودته :)
میگم یکی همش میومد زنگ میزد فرار میکرد، پس تو بودی؟ :) تصویری نصب کردم، جرأت داری زنگ بزن فرار کن، دخلت اومده ;)

نون.الف چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 15:15

سلام...

سلام از ما، چرا دم در واستادی؟ بفرما تو

فریناز چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 15:01 http://delhayebarany.blogsky.com

اولم شدیم رفت

کسی یم به رو خودش نمیاره

چه پرنده ی بامزه ای
چیه اسمش؟

کجا رفت؟؟ :) من به روی خودش آوردم :))
نمیدونم، بزار فردا که دیدمش ازش میپرسم :)

فریناز چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 14:57 http://delhayebarany.blogsky.com

خجالت نداره که

یه کم بهشون بخندی دوباره میان

تعریف کن ببینیم این مرد شمالی چطوریا بوده تو کودکی؟
مث الان شیطون بوده یا نه؟

مگه جوکن که بهشون بخندم!
تا اونجایی که یادمه از دوران مدرسه تا حالا تیکه بنداز کلاسم ;) چه دعواهایی که نکردم، چه جوکایی که نمیگفتیم سر کلاس :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد