بالاخره امتحانام تموم شد و راحت شدم، منتها چنتا نمره حالمو گرفت که هنوز ناراحتم ازین نمره ها و منتظرم شنبه بشه تا برم دانشگاه بلکه بتونم نمره ازشون بگیرم..

بگذریم؛ منم که از خدا خواسته نذاشتم خستگیم در بره درجا رفتم تهران پیش امیر علی تا هفته قبلش خونمون بود ولی دلم واسش تنگ شده بود و نتونستم طاقت بیارم. .

تو این چند روزه که تهران بودم اتفاقای قشنگی واسم افتاد؛ هم اتاقیای سابقمو دیدم، ما هروقت که بهم میرسیم خاطراتمونو یادآدوری میکنیم و هم میخندیم و هم حسرت گذشته ها رو میخوریم شابدالعظیمم رفتیم؛ خیلی شلوغ بود در حدی که نتونستیم زیارت کنیم. این دومین بار بود که میومدم شابدالعظیم..

از همه اینا که بگذریم میرسیم به مهم ترین دیدارم تو تهران؛ خیلی دوس داشتم که ر ف ی ق عزیزو ببینم که تو این سری موفق شدم خیلی خوشحالم ازین موضوع. ی 2، 3 ساعتی مهمون بودیم پیشش. واقعا که مرد نازنینیه، اخلاقش خیلی به دلم نشست بابت همه چی ممنون..


* عکس نوشت: از کارای خودمه

   


* پ. ن: مگه اینکه بارسلونا با کمک داور بتونه از دست رئال فرار کنه؛ خیلی داور نامردی بود..

   


نظرات 23 + ارسال نظر
bardia شنبه 8 بهمن 1390 ساعت 12:52 http://naslemantanha.mihanblog.com

دروووووووووود
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بالاخره پیدات شد بعد از این همه وقت..
خوشحالم که امتحانات تموم شده و برگشتی.
مطلب قبلیت هم که رمز داره و انگار سهم ما نیست...

عرض ادبم رو میدم به همین قاصدک ها تا برات بیارن...
موفق باشی...

علیک درود
بالاخره پیدام شد، البته پیدا بودم ولی نمیرسیدم سر بزنم
اگه کسی رمز بخواد بهش میدیم، مشکلی نیس
ممنونم ازت، همچنین

[ بدون نام ] شنبه 8 بهمن 1390 ساعت 12:47

ایشالا همه نمره ها بیســـــ20ــــــــــت بشه

شیما جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 21:50 http://vanoushe.persianblog.ir

همه جا رفتی ولی اینفدر معرفت نداشتی یه سر به دختر خاله ت بزنی که اینقدر تنهاست تو این تهرون گور به گوری ... البته دختر خاله هایی که باید زیارت می شدن شدن ... لو لوی فامیل منم انگار...

من تکذیب میکنم! همه جا که نتونستم برم، خیلی ها رو هنوز نرفتم
لولو؟ اون لولویی که ممه رو بُرده تویی؟ الان یعنی داری غیر مستقیم انتقاد میکنی؟

سارا۲۶۲ جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 21:43

با سلام
من بعد از عمری اومدم...با یه بغل مشروطی
خوشحالم ار بحران دراومدی
من بارسلونام.....آنچه عیان است چ حاجت ب بیان است

علیک سلام سارا خانم، بالاخره امتحاناتت تموم شد و اومدی؟!
کدوم بحران اونوقت؟ من یادم نیس!
آره دیگه، بارسلوناییها داور رو دارن غم ندارن

امید جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 17:11 http://garmak.blogsky.com/

اگرچه طرفدار رئالم
ولی بارسا انصافا سر است
مسی را دست کم نگیر رفیق!

مسی سره ولی داور اکثرا با بارسلوناست نمونه ش همین بازی بود

ستوده جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 16:59 http://saba055.blogsky.com/

خدا را شکر راحجت شدی .
تبریک عزیزخوش بگذرون

خوش گذرونیمون تموم شد، الان استرس نمره دارم

ستوده جمعه 7 بهمن 1390 ساعت 16:58 http://saba055.blogsky.com/

چقدر خوبه آدم ها تو دنیای واقعی همدیگر را ببینن شاید هر روز از کنار هم رد میشیم بدون اینکه همدیگر را بشناسیم .
من مقداد تو را دیدم البته عکست را

خیلی خوبه تو منو دیدی ولی من تو رو نه!! عجب دنیایی شده ها

ر ف ی ق پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 ساعت 21:56 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

راستی تو چقدر شبیه همونی بودی که تویه ذهنم ازت ساخته بودم
ماه و دوست داشتنی

هندونه میزاری دیگه؟! نظر لطفته
خودتم خیلی دوس داشتنی بودی

ر ف ی ق پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 ساعت 21:53 http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

سلام داداش مقدادعزیز
کوچه ی دلم چقدر با حضورت زیبا شد
نگاهِ عاشقم را شفا دادی
تو چقدر مهربان و نازنین بودی
و چقدر مثل ِ تمام شاپرک ها صادق
و حالا تو ر ف ی ق دنیای واقعی منی
و من چقدر خوشحالم
شرمنده ی بزرگواریتان شدم رفیق

سلام ر ف ی ق مهربون
خیلی خیلی لطف داری ر ف ی ق عزیز، خیلی خوشحالم که دیدمت و دوست دنیای واقعی و مجازی منی

گل مریم پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 ساعت 14:40

با این که طرفدار بارسام ولی نمی دونم چرا همش دوست دارم رئال ببره

این بار بر خلاف همیشه بیشتر بازی دست رئال بود ولی داور ی بازیکن مارو الکی اخراج کرد و ی گل مارو الکی خطا گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد