کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا داستان زیر میباشد که نویسنده ی مشخصی ندارد !
The last man on earth is sitting alone in his room and all of a sudden a Knock on the door.
آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند.
عکس نوشت:
سلام دوست مناین بار با یک شعر به روزممنتظر نظرت هستم زود بیا
سلام، حتما میام
وای ... جدی جدی من استرس گرفتم مقداد الان!
سیلامروزی5000لغت حرف میزنی 5دیگه ام بذار روش بگو:آجی اسمم واسه حج دراومدترسناکش اینه ک بپرسی کیه اونم بگه منم منم مادرتونیامثلا تو داخل اتاق باشی ازپنجره ببینی آجیته
به به، سلام از ماست خبر میدادی ی چیزی قربونی میکردیم واستآخخخخخخخخخخخخ، یعنی نگفتم بهت؟! مهذرتچقدر خوب صحنه ترسناکشو توصیف کردی دومیو خوب اومدی، باهاش موافقم
سلام داداش مقداد...التماس دعا...
سلام داداشی خودم، خوبی؟معتادیم
سلام حاج آقا مقداد.رو صندلیم که نشسته بودم در زدن چیزی نبود سگ تربیت شدم در میزد. شما ها نترسید
سلاممنظورش این بود که طرف آخرین نفریه که تو زمین زنده مونده، یکی اومده در زده.. بغیر اون که کسی نمونده بوده!
ببخشید که دیراومدمیه سر بهم بزندرضمن رمز هم هرچی میزنم میگه اشتباهه
خواهش، شما هروقت بیایی سالاریمن ی خورده شلوغم الهه، خلوت که شدم میام. رو حساب بی معرفتیم نزاریا
لحظه ی جذابی ست ... ترسناک نیست اما اگر بیاید ...
جذاب! تو موقعیتش که قرار بگیری جذابو میفهمی
آن که بر در می کوبد شباهنگام ...سسسسسسسسسسسسسسلللللللللللللااااااااااا مممممم
آنقدر در میزنم تا در به رویم وا کنیسلام بر ر ف ی ق عزیز
مرگ من روزی فرا خواهد رسید...
بازگشت همه به سوی اوست
سلام دوست من
این بار با یک شعر به روزم
منتظر نظرت هستم
زود بیا
سلام، حتما میام
وای ... جدی جدی من استرس گرفتم مقداد الان!
سیلام
روزی5000لغت حرف میزنی 5دیگه ام بذار روش بگو:آجی اسمم واسه حج دراومد
ترسناکش اینه ک بپرسی کیه اونم بگه منم منم مادرتون
یامثلا تو داخل اتاق باشی ازپنجره ببینی آجیته
به به، سلام از ماست
خبر میدادی ی چیزی قربونی میکردیم واست
مهذرت
دومیو خوب اومدی، باهاش موافقم
آخخخخخخخخخخخخ، یعنی نگفتم بهت؟!
چقدر خوب صحنه ترسناکشو توصیف کردی
التماس دعا...
سلام داداشی خودم، خوبی؟
معتادیم
سلام حاج آقا مقداد.
رو صندلیم که نشسته بودم در زدن چیزی نبود سگ تربیت شدم در میزد. شما ها نترسید
سلام
منظورش این بود که طرف آخرین نفریه که تو زمین زنده مونده، یکی اومده در زده.. بغیر اون که کسی نمونده بوده!
ببخشید که دیراومدم
یه سر بهم بزن
درضمن رمز هم هرچی میزنم میگه اشتباهه
خواهش، شما هروقت بیایی سالاری
من ی خورده شلوغم الهه، خلوت که شدم میام. رو حساب بی معرفتیم نزاریا
لحظه ی جذابی ست ... ترسناک نیست
اما اگر بیاید ...
جذاب! تو موقعیتش که قرار بگیری جذابو میفهمی
آن که بر در می کوبد شباهنگام ...

سسسسسسسسسسسسسسلللللللللللللااااااااااا مممممم
آنقدر در میزنم تا در به رویم وا کنی
سلام بر ر ف ی ق عزیز
مرگ من روزی فرا خواهد رسید...
بازگشت همه به سوی اوست