امروز بعدازظهر داشتم میخوابیدم که ی پیامک خوابو از سرم پروند.. از سازمان حج و زیارت بود، اسمم واسه عمره دانشجویی در اومده.. هنگ کردم یهو! ناخودآگاه اشکم اومد
نمیدونم الان باید بخندم یا باید گریه کنم..! 6 سال منتظر ی همچین روزی بودم
فقط میتونم بگم خدایا، هزاران هزار بار شکرت.. شکرت که این توفیقو نصیبم کردی که بتونم بیام زیارت خونه ت هنوزم که هنوزه باورم نمیشه که اسمم در اومده، تا نرم هیچیو باور نمیکنم
خوش به حالت...
رفتی مارم دعا کن..
توفیقیه که نصیب هرکسی نمیشه!!
لیاقتشو داشتی حتما...
مارو فراموش نکن اونجا..
سلام علیکم
خجالتم نده خب، خیلی ممنونم ازت.. نائب الزیاره همه دوستان هستیم اونجا;)
... مقداد ... من ... من هفت سال پیش رفتم ... وقتی می ری انگاری از زمین و همه ی متعلقات دنیاییت کنده می شی ... انگار دو جفت بال بهت می دن که تو آسمونی که کرانی نداره پر بکشی ...
وای ... واست خوشحالم!
بابا حاج خانم، تو که همه جا رفتی
بگو کجاها نرفتی؟

حیف همچین جاهایی نیس که دست ی عده کافر افتاده!
ممنونم ازت
تبریک میگم عزیزم
التماس دعا
مرسی
التماس دعا دارم...
محتاجیم داداش
خوش به حالت مقداد جان وهمینطور نوش جانت این سفر معنوی اگر رفتی به امید خدا یاد ما هم باش
ما که فعلا سعادت نداریم
چشام تار میبینه یا درست میبینم!!! ستوده؟ اینجا؟!!!!
ممنونم خانم معلم، ایشالا قسمت شما
سلام
...واسه ما هم دعا کنین خیلی
ای ول...تبریک می گم بسی زیاد.
خوش به حالتون جدی.....
شاد باشید و پیروز
سلام
حتما
ایول به وَلِت
ایشالا قسمت شما هم میشه
آپم بدو بیا
سلام ..........
خوشحال شدم .............
خوش به حالت ........................
واسه من هم دعا کن ..........................
سلام........

ممنون..........
ایشالا قسمت تو هم بشه.............
مقداد چرا آپ نمی کنی! هنوز تو شک هستی؟!
به نکته جالبی اشاره کردی
اگه حال داشتم امشب آپ میکنم
سلام
مطلبت قشنگ بود
من هم به روزم
بازم منتظر نظرت هستم
زود بیا
سلام
تو راهم