چـوپـان دروغـگـو

چوپان قصه ما دروغگو نبود،

 

 اوتنها بود،

 

وازفرط تنهایی فریاد گرگ سر می داد . . .

 

افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد،

 

و همه در پی گرگ بودند،

 

در این میان فقط گرگ فهمیدکه چوپان تنهاست..؟!

پ.ن: به امید آزادی قدس..

عکس نوشت: شب قدر، بیمارستان 5 آذر گرگان..

 
 

نظرات 26 + ارسال نظر
نازی شنبه 5 شهریور 1390 ساعت 10:54

سلام سلام

خوبی داداشی؟؟

مقداد من کلا به خاطر این عکسات خیلی از آپهات خوشم میاد
دمت جوش پسر...

فعلا

سلام نازی خانم گل ممنونم، تو خوبی؟ خواهش میشه، لطف داری طرح زدی؟

فریناز شنبه 5 شهریور 1390 ساعت 08:00

نماز روزه ها و طاعات عبادات و شب های قدر و خلاصه همه چی قبول باشه داداشی

میگم تو هی قالب عوض کن

باشه؟

سرم گیج رفت، ممنونم آجی..
من آدم تنوع طلبیم باید خودمو ی جوری ارضا کنم(:

فریناز شنبه 5 شهریور 1390 ساعت 07:59

سلام علیکم و رحمه الله مقدادخان

بابا تحویل بگیر
بابا افتخار بده
بابا خوبی؟

منم امیدوارم...

و اما چوپان!
جالب بود و قابل تامل

به به فری خانم، خوبی؟ بخدا منم نت نداشتم، تازه دیروز طرح زدم.

نگین شنبه 5 شهریور 1390 ساعت 05:39 http://www.mininak.blogsky.com

قشنگ بود...

سلام علیکم

آذین جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 23:55 http://www.fulloflife.blogfa.com

سلام

ب امید داشتن زندگی با آرامش در تمام دنیا ک فقط با اومدن امام زمان امکان پذیره!!! خدایا فقط تو میتونی پس هلپ آس!!

به به، سلام بر سردسته باند
ایشالا که امام زمان ما میاد و همه رو از ظلم و ستم نجات میده.هلپ آستو عشقه

خدا همین نزدیکی هاست جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 20:48 http://kumail.blogsky.com

به امید آزادی تمامی انسان های مظلوم

ان شاء الله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد