چگونه؟!

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف ناامیدی بر سرم یکریز می بارد. چگونه بگذرم از عشق؟ از دلبستگیهایم؟ چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟!

نظرات 21 + ارسال نظر
ستوده چهارشنبه 8 تیر 1390 ساعت 16:56

سلام مقداد جان .
داداش نگران نباش زمان بهترین مرهم درد هست .
حالا میبینی که با گذشت روزها آرامشت را به دست میاری .
ولی اگر بخوای هی به اون موضوع فکر کنی نمیتونی فراموشش کنی .
پس بهش فکر نکن مرد

سلام
باهات موافقم خانم معلم، دارم به آرامش نسبی میرسم یا شایدم رسیدم! چشم زن((:

خدا همین نزدیکی هاست سه‌شنبه 7 تیر 1390 ساعت 22:12 http://kumail.blogsky.com



غم انگیز بود

پارمیس دوشنبه 6 تیر 1390 ساعت 09:15 http://taninetanhaii.blogfa.com

خب این مطلبتم انگار قبل از اون آرامش اکتسابی می باشد!
خب حالا چی آرومت کرد؟!

دلیلش سکرته خب

بیتا شنبه 4 تیر 1390 ساعت 14:12

سلام

نمی دونم چی بگم...بعضی چیزها رو هیچ کی نمی تونه بفهمه

سلام
هیچکس نمیتونه بفهمه جز خودم، مثه پست بالایی من

گل مریم شنبه 4 تیر 1390 ساعت 13:05

سلام
چقدر این جا قشنگ شده...
می دونی مقداد! ناراحت نشیا! ولی دلبستگیت بیهودست... دلتنگیت... متاسفم ولی نظرم همینه واقعا...
از پست"دست نزن" خیلی خوشم اومد

سلام به مریم گلی خودم، خوبی؟
چشات قشنگ میبینه خواهش میکنم، نظرت محترمه واسم خواهش میشه، منم دوسش دارم

فریناز شنبه 4 تیر 1390 ساعت 09:19

خوشحالم آرامشت بیشتر شده

آرامش اونم بیشتر میشه وقتی آرامش تو رو نظاره کنه

در پناه خدا باشی مقداد

چون آرامش اون بیشتر شده منم آروم شدم

لطیفه شنبه 4 تیر 1390 ساعت 09:04

چراخوندم....
اتفاقا دیشب حرم...بودم
برا همتون دعاکردم....





...

خیلی ممنونم ازت

زندگی قصه رفتن است نه ماندن!


متینا شنبه 4 تیر 1390 ساعت 01:19 http://aghamooon.blogsky.com/

با اجازت لینکت کردم...

خواهش، تو هم لینک شدی

سمیرا جمعه 3 تیر 1390 ساعت 16:17

-چگونه-
این

دیگر

گذشتن ندارد!...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد