چه جوریه که بعضیا میگن روزا نمی تونن درس بخونن و شبا تا صبح میشینن پای درس؟! من که مخم ساعت ۱۲ به بعد رسما تعطیل میشه و هر چی بخونم الکیه! ممکنه تا صبح بیدار بمونم ولی اصلا سراغ درس نمیرم!!
من وقتی میرم پای درسام وقتی سر و صدا بشه تمرکزم میپره و دیگه نمی تونم درس بخونم، واسه همینم کتابا و جزوه هامو جمع میکنم و میرم اتاق.
شما چطور درس میخونین؟ شب کارین یا روز کار؟!
* پ.ن ۱: این دیال آپم ما رو کشته، سرعتش در حد حلزونه!! بازم 100 رحمت به حلزون! خدا سایه این دولت خدمتگذارو از سر ما کم نکنه!
* پ.ن 2: یکی به این کوچولو بگه رییس جمهور شدن بچه بازی نیستش که قهر کنی بری و هر وقت دلت خواست برگردی! ی خورده هورمون بخور رشد کنی
شبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا واسه درس خوندن عالیه
آقا منم همین طور. شبا که نمیشه درس خوند
شبا فقط واسه بطالته
من که واسم فرقی نمی کنه...اگه خوابم نیاد شبها هم در س می خونم اما اگه خوابم بیاد صبح هم نمی تونم بخونم
شاد و پیروز باشید
تو کلا آدم جالبی هستی
ای آقا ... خاتون به من خیلی نزدیکه اما برای من مفهوم عشق روزهاست عوض شده ...
من روزهاست برای کسی گریه نمی کنم. عشق اونقدرها حقیقی نیست به نظرم. نمی دونم. به هرحال نصف داستان شبیه خودم بود نصفش شبیه خاتون!
خب خدا را شکر

امیدوارم موفق باشی پسر خوب
سوفیا الان که امتحان داره همه رو آباد میکنه وای به حال تابستون که دیگه فقط نته
مرسی، همچنین
آخ گفتیا، تابستون فکر کنم باید وبلاگمونو بزاریم و فرار کنیم از دستش
اون نوشته صرفاً داستان می باشد؛ البته بین خودمون بمونه این خاتون چندسالی هست که توی زندگیمه. قیافه شم نسخه ی کپی شده ی خودمه! شایدم من نسخه ی کپی شده ی اونم. الله اعلم!
ممنون اومدی.
پس داستان خاتون ی جورایی داستان زندگی خودته، درسته؟
خواهش
سلام
میبینم که سوفی آباد کرده اینجا رو....
چطوری خوبی؟با درسا چی کار میکنی؟
سلام
مرسی خوبم، درسا هم طبق تفاهمی که کردیم پیش میره
بله، سوفی مارو هم آباد کرده
من اولا می تونستم درس بخونم شبا. الان هرچی فکر می کنم یادم نمیاد چطوری درس می فهمیدم!
سلام مقداد جان
زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد
بیخیال حرفای سیاسی
با همین دیال آپ بساز و خدا رو هم شکر کن که همین اینترنت حلال رو هم هنوز ازمون نگرفتن
سلام سمیه جان
هر کاری کنی با دیال آپ نمیشه ساخت، اینترنت حلالم بخوره تو سرشون
عیبی نداره، گفتنی هارو باید گفت
یکباره می بینی که همرهان گم شده اند ُ یکی به دهها فرسنگ جلو و دیگری به فرسنگ ها عقب ... تو بمان و ترک مسیر نکن ... ترک تحصیل و بازماندن از این راه گم شدن در نیستی است ...
سلام رفیق
عجب ذوق هنری داریا تو! ممنون که اومدی، بازم بیا