قرار بود واسه پست جدیدم ماجرای سفرم به جنوب رو بزارم که نظرم عوض شد. اصلا
دوس نداشتم آپ سال جدید رو با اوقات تلخی شروع کنم، دوس داشتم مثل همیشه
پستای شاد بزارم ولی نشد..
دوس دارم که این پستو کامل بخونین و اگه وقت و حوصله ندارین دوس ندارم بخونین.
خدارو 100 هزار مرتبه شکر می کنم که یکی رو دارم که باهاش درد و دل کنم و اونم
حرفامو گوش بده و همیشه خدا با صداش و حرفاش آرومم کنه. اصلا ازتون انتظار ندارم
که بتونین شرایط منو درک کنین، فقط و فقط واسه خودم و دلم اینجا مینویسم:
دیگه خسته شدم..
خسته شدم از ایییییییییییییییییین همه سکوت، از شنیدن این همه حرف.. گوشام دیگه
پر شده، دیگه نمیخوام چیزی بشنوم..
از این همه بی اعتمادی خسته شدم.. ازینکه نمی تونم حرفم دلمو بزنم خسته م..
خسته شدم ازینکه باید غم و غصه هامو تو دلم جمع کنم و خودمو بزنم به خریت که
چیزیم نیست و همش یه خنده مسخره تحویل این و اون بدم!
کی گفته مرد گریه نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بخدا دیگه خسته شدم..
دوست دارم یه گوشه بشینم و با خودم خلوت کنم و بزنم زیر گریه.. دوس دارم تمام
نشونی هامو گم و گور کنم حتی خودمو! دوس دارم یه عمر واسه خودم زندگی کنم و
واسه خودم آقا باشم!
دوس دارم قید همه چی رو بزنم..
کاش میتونستم همه حرفامو عملی کنم، کاش محدودیت تو دنیا معنا نداشت..
کاش آدما منطقی فکر میکردن و منطقی برخورد میکردن و فکر و ذهنشون منفی نبود..
کاش افکار آدما کلاسیک و سنتی نبود..
کاش همه چی زودتر تموم شه.. کاش..
کاش آدما واسه قولی که میدادن ارزش قائل میشدن.. کاش خیانت در امانت نمیکردن..
خسته شدم از بهونه مسافت..
دلم میخواد از همه ایراد بگیرم، با یکی دعوا کنم..
دلم میخواد دهن آدمای دهن لق رو پاره کنم.. دلم میخواد آدمای بی خاصیت رو تیکه تیکه کنم و گوشتشونو بندازم جلوی سگ، حیف سگ!
من هیچی رو با شادیهام عوض نمی کنم، دوس دارم بخندم و شاد باشم حتی در بدترین شرایط. نمیخوام بخاطر چیزای مذخرف اعصابمو خرد کنم و از کسی که اذیتم کنه متنفرم.
* پ. ن۱: ازین به بعد تو شاپرک حرفای دلمو مینویسم، این یکی از تغییراتیه که قولشو داده بودم.
* پ. ن 2: من همیشه یه مخاطب خیلی خاص دارم، اونم پایه ثابت شاپرکه
* پ. ن 3: من این پستو کلی نوشتم، اونی که باید میگرفت، گرفت.
سلام داداش مقداد...سفر بی خطر... :)
چیزی نمیتونم بگم چون حرفای این پستت دقیقا حرفای منم هست...
این روزا بیشتر از هر وقت دیگه ای خسته ام و سوالای جورواجور ولم نمی کنن...
سوالایی که انگار این روزا نه جوابی براش هست و نه کسی هست که بهم نگه : "مضخرف نگو...!!!" :(
.
.
خوش به حالت که امسال تونستی بری جنوب...الان که دارم مینویسم یاد پارسال می افتم که رفته بودم و....
اما امثال نمیدونم چه گناهی کرده بودم که شهدا باهام قهر کردن..!!!
آدم وقتی میره اونجا همه غصه هاش یادش میره ، اونقدر سبک میشه که میخواد پرواز کنه...!!!
اما ما کجا و پرواز با کبوتران کجا...!!!
التماس دعا / یاحق..
سلام داداش مهدی خودمون، ممنونم.
وای، چرا همه مثه منن این روزا؟! وضعیت قرمزه ها، کسی نیست که مثه من نناله!!
واقعا اونجا یه صفا و شور و حال خاصی داره، خیلی لازمه واسه جوونای ما. نزن این حرفو مهدی، ایشالا دوباره قسمت بشه امسال بری.
راستی، یه معذرت خواهی بهت بدهکارم بابت غیبتام. تو عید اصلا نت نیومدم، ایشالا خوبیاتو جبران میکنم
من نگرفتم ولی!!!

اینقدر حرفای دلتو نگفتی یهو منفجر شده همش!!!
نمی دونم دیگه چی باید بگم
امیدوارم امسال سال خوبی برات باشه و به چیزایی که میخوای برسی
گفتم که حرفامو کلی زدم، اونی که باید میگرفت گرفت.
راس میگی بخدا، یهو منفجر شد!! خیلی ممنونم بابت آرزوی قشنگت، ایشالا که واسه تو هم سال خوبی باشه.
یک چیزی بگویمت....
حتی از خستگی هم خسته ام!!!!
....
بازم از جمله هات واسم بفرست، خیلی دوسشون دارم
میگم آقا مقداد درباره اون درخواست فیس بوک باید بگم من چون فیلتر شکن ندارم نمیتونم عضویت بگیرم کسی هم برای من اینکار را انجام دا د
الانم از طریق موبایلم میرم تو فیس بوک .
دوستان دیگه ای هستن که میتونند عضویت بگیرن برات
تو وبت توضیح دادم واست
سلام داداش مقداد .
کار خیلی خوبی میکنی که حرف دلت را اینجا مینوسی .
ما اومدیم وبلاگ زدیم که حرف دل بنویسیم نه اینکه فقط حرف الکی تحویل مردم بدیم .
آفرین داداش هر چه میخواهد دل تنگت بگو
سلام، مرسی. ازین به بعد حرفای زیادی از من میشنوین.
نمی دونم چی بگم...!!!! باورت میشه؟؟؟؟ دیگه بعضی دلا جنس نوشته ها و حرفاشون شده مثل هم!!!!شاید این بار تو هم به جای «من» ...«ما»... نوشتی! نمیدونم چی بگم...!
دعات میکنم... خستگی...! الان این کلمه با منه! خوب حسش میکنم...عجیب!!!!
یه دعا میکنم همیشه واست
از خدا میخوام تو -هر-شرایط زندگی که هستی بتونی «آرامش» رو حفظ کنی تا «قدرت»ی باشه برای «صبر» ....
(مواظب دلت باش عزیز...
خیلی خوشحالم که تو منو درک میکنیٰ سمیرا
جنس حرفای تو خیلی شبیه حرفای منه. این حرفا حرفای دل همه ست
خب اصلاح شدن ما راحت تر از نسل قبلمونه. اما نه اون اصلاحی که اونا فکر میکنن، اونا هیچ وقت نمیخوان از زمان خودشون به این زمان بیان و دوس دارن همیشه با همون افکار و عقاید گذشته شون زندگی این نسل رو بچرخونن. نمیگم نمیشه نه
اتفاقا بعضی وقتا تجربه هاشون از طلا باارزش تره اما بعضی اوقات هم دوس دارن و میخوان کمک کنن اما نمیدونن که با اون کمکشون دارن مارو از درون نابود میکنن.
ما ازونا میخوایم که فقط بعضی وقتا خودشونو جای ما بذارن.
ولی من نظرم اینه که اگه قرار به اصلاحه فرقی نمیکنه نسل قبل باشه یا نسل جدید! کوچیک و بزرگ نداره
تو گناهی نداری، ولی میدونی گناه تو و امثال تو و یکی مث من چیه؟؟
اینه که نسل ما و نسل قبلمون حرف همونمفهمن
گناه تو نه، گناه ما اینه
و اینکه همیشه ما باید اصلاح کنیم خودمونو نه اونا
مقداد عزیز میفهمم چی میگی.خیلی بده آدم تو زندگیش بی هدف باشه.
درسته من از تو کوچیکترم اما قدر این فاصله و دوریرم بدون
باور کن راس میگم.من آرزو دارم برگردم به همون روزا حتی با فاصله
من دارم هدفمو دنبال میکنم، بی هدف نیستم. من نسنجیده عمل نکردم، تمام جهاتو در نظر گرفتم. تو بگو گناه من چیه؟
سلام
سه بار خوندمش باورت میشه؟؟
همه ی حرفات، حرفای دل منم هست، یه جا نوشتی که:
دوس دارم تمام نشونی هامو گم و گور کنم حتی خودمو!
من خیلی وقته دوس دارم اینطوری باشم
دوس دارم برم یه جایی که هیچکس منو نشناسه
یه جایی که اگه گریم گرفت صد نفر بازخواستم نکنن که چرا گریه میکنی؟
یه جایی که اگه ناراحت بودم با حرفاشون و برخوردشون بیشتر ازارم ندن.
این فقط تو نیستی که خسته شدی
منم مث تو خست م ولی نمیخوام خستگی مانع م بشه.
یه ارزو واسه تو:
آرزو میکنم یه روزی همه ی غصه هات تموم شه و همیشه و همه جاخوشبخت زندگی .
موفق باشی
سلام، 3 بار تو این فرصت کم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی واسم پیش اومده، خیلی. 
نممیدونم والا، شاید این چیزایی که گفتم حرفای دل خیلیهای دیگه باشه
کاش یه جایی بود که آدما وقتی میخواستن گم و گور شن میرفتن اونجا
مرسی آفتابگردونم بابت آرزوی قشنگت