دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند..
* پ. ن۱: این شعرو به دوست داشتنی ترین فرد زندگیم تقدیم میکنم. خودش میدونه کیه شرمنده، تا اطلاع ثانوی از بردن اسمش معذورم
* پ. ن2: دیدم ستوده خانم تو وبش اسم شاپرک رو قرمز نکرد گفتم خودم یه چیزی بنویسم که توش شاپرک باشه، اونوقت قرمزش کنم
اون یه نفر کیه ؟!
سلام
گرفتی که...
شعر قشنگیه...
اگه ما میشناسیمش احیانا .... نیست؟!
امتحانام تموم بشه بیشتر میام... فرصت کمه
ای ناقلا خیلی خیلی شیطöن شدیا
چقدر دعا!!!